درد و دل |
||
روزگارم بر خلاف آرزوهایم گذشت  تروسکه | ||
آثار تاريخي يك عاشق |
||
|
شهريور 1393 فروردين 1393 بهمن 1392 دی 1392 آذر 1392 آبان 1392 شهريور 1392 مرداد 1392 تير 1392 خرداد 1392 ارديبهشت 1392 فروردين 1392 اسفند 1391 بهمن 1391 | ||
همراهان عاشق خسته |
|
|
دوستان عاشق |
|
|
وضعيت من در ياهو |
| جای کد |
آمار وب |
|
كاربران آنلاين: تعداد مهمانان: RSS |
طراح قالب: |
فال حافظ |
لوگو همراهانم |
موزيک و ساير امکانات |
|
Alternative content a href='http://offyab.com/reg.php?parent=aseman_7751@yahoo.com'> 
|
آمار
وب سایت:
|
|
||
|
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط تروسکه در 22:46 | ||
%20(1).jpg)
|
|
||
|
وقتی کسی حالش بده
بهش نگید . . ای بابا اینم می گذره ، نگید درست می شه، نخواهید با جوک های مسخره بخندونیدش نمی خواد بخنده. خنده اش نمیاد غصه داره. می فهمین؟ غصه…. براش از فلسفه ی زندگی حرف نزنین. از انرژی مثبت و مثبت باش و به چیزهایی که داری فکر کن حرف نزنید وقتی کسی ناراحته اصلا این شما نیستین که باید حرف بزنین. شما در حقیقت باید حرف نزنید. باید دستش رو بگیرید. بغلش کنید. تو چشم هاش نگاه کنید. براش چایی بریزید براش یک چیزی که دوست داره بریزید یا بپزید. بذارید جلوش. بعد حرف نزنید. بذارید اون حرف بزنه و شما گوش کنید. هی فکر نکنید باید نظریه صادر کنید و نصیحت کنید. فکر نکنید اگه حرف نزنید خیلی اتفاق بدی می افته.
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط تروسکه در 10:32 | ||
|
|
||
|
ای خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا چی باید یگم؟از چی و کی گلایه کنم؟به کی باید بگم؟خیلی خستم.از این آدما از خودم از دنیات دلم گرفته.خدایا فقط یک چرا دارم که ازت میپرسم چرا منو بازم برگردوندی؟واسه چی؟واسه چی بعد اون اتفاق برگشتم به دنیا چی میخواستم آخه/
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط تروسکه در 1:32 | ||
|
|
||
|
تاریخچه روز ولنتاین: روز ولنتاین-در صده سوم میلادی که مطابق میشود با اوایل شاهنشاهی ساسانی در ایران، در روم باستان فرمانروایی بوده‌است بنام کلودیوس دوم. کلودیوس عقاید عجیبی داشته‌است از جمله اینکه مردان مجرد نسبت به آنانی که همسر و فرزند دارند سربازان جنگجوتر و بهتری هستند. از این رو ازدواج را برای سربازان امپراتوری روم قدغن می‌کند. کلودیوس به قدری بی‌رحم وفرمانش به اندازه‌ای قاطع بود که هیچ کس جرات کمک به ازدواج سربازان را نداشت. اما کشیشی به نام والنتاین (والنتیوس)، مخفیانه عقد سربازان رومی را با دختران محبوبشان جاری می‌کرد. کلودیوس دوم از این جریان خبردار میشود و دستور می‌دهد که والنتاین را به زندان بیندازند. والنتاین در زندان عاشق دختر زندانبان میشود. با توجه به آنچه که در افسانه آمده کشیش ولنتاین برای او نامه‍ایی نوشته و آنها را با نوشتن «از طرف ولنتاین تو» (From Your Valentine) امضاء کرده است، اصطلاحی که تا به امروز مورد استفاده قرار گرفته و به وفور بر روی کارتهای ولنتاین مشاهده میشود. سرانجام کشیش به جرم جاری کردن عقد عشاق بر خلاف قانون کلودیوس دوم اعدام میشود. بنابراین او را به عنوان فدایی و شهید راه عشق می‌دانند و از آن زمان ولنتاین تبدیل به نمادی برای عشق شده است.
ا
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط تروسکه در 17:16 | ||
|
|
||
|
اریخچه سپندارمذگان:(ولنتاین ایرانی) کمتر کسی است که بداند در ایران باستان، نه چون رومیان از ۳ قرن پس از میلاد- که از ۲۰ قرن پیش از میلاد- روزی موسوم به روز عشق وجود داشته است. جالب است بدانید که این روز در تقویم جدید ایرانی دقیقا مصادف است با ۲۹ بهمن، یعنی تنها ۴ روز پس از ولنتاین فرنگی! این روز سپندارمذگان یا اسفندارمذگان نام داشته است. فلسفه بزرگداشت این روز به عنوان “روز عشق” به این صورت بوده است که در ایران باستان هر ماه را ۳۰ روز حساب می کردند و علاوه بر اینکه ماه ها اسم داشتند، هریک از روزهای ماه نیز یک نام داشتند. روز پنجم سپندار مذ بوده است.
ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه آورده است که ایرانیان باستان این روز را روز بزرگداشت زن و زمین می‌دانسته اند. فلسفه بزرگداشت این روز به عنوان «روز عشق» به این صورت بوده است که در ایران باستان هر ماه را سی روز حساب می کردند و علاوه بر اینکه ماه ها اسم داشتند، هر یک از روزهای ماه نیز یک نام داشتند. بعنوان مثال روز اول «روز اورمزد»، روز دوم، روز بهمن معنی «سلامت، اندیشه» که نخستین صفت خداوند است، روز سوم اردیبهشت یعنی «بهترین راستی و پاکی» که باز از صفات خداوند است، روز چهارم شهریور یعنی «شاهی و فرمانروایی آرمانی» که خاص خداوند است و روز پنجم «سپندار مذ» بوده است. سپندار مذ لقب ملی زمین است. یعنی گستراننده، مقدس، فروتن. زمین نماد عشق است چون با فروتنی، تواضع و گذشت به همه عشق می ورزد. زشت و زیبا را به یک چشم می نگرد و همه را چون مادری در دامان پر مهر خود امان می دهد. به همین دلیل در فرهنگ باستان اسپندار مذگان را بعنوان نماد عشق می پنداشتند. همچنین اشوزرتشت خوشبختى بشر را وابسته به میزان دانش و خرد انسان مى داند نه جنسیت و قومیت و رنگ و نژاد و از دیدگاه وى همه انسان ها _ همه زنان و مردان _ داراى حقوق برابرند. او دختران را در گزینش همسر آزاد شمرده و عشق پاک و دانش نیک را دو معیار اصلى مى داند و خوشبختى همسران جوان را در زندگى زناشویى در این مى داند که هر یک بکوشند تا در راستى از دیگرى پیشى جویند.
 |
||
|
[+]
نوشته شده توسط تروسکه در 15:8 | ||
|
|
||
|
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط تروسکه در 14:44 | ||
|
|
||
|
وقتی دو عاشق از هم جدا میشین ....
دیگه نمیتونن مثل قبل دوست باشن ....
چون به قلب همدیگه زخم زدن ...
نمیتونن دشمن همیگه باشن ...
چون زمانی عاشق بودن ....
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط تروسکه در 14:40 | ||
|
|
||
|
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط تروسکه در 14:31 | ||
|
|
||
|
:(
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط تروسکه در 14:28 | ||
|
|
||
|
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط تروسکه در 11:20 | ||
|
|
||
|
پیاله اى مشکوکم
لبریز از حرف هاى ریز و درشت
که مرگ و زندگى
من را به هم تعارف مى کنند...!
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط تروسکه در 12:33 | ||
|
|
||
|
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط تروسکه در 16:52 | ||
|
|
||
|
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط تروسکه در 14:36 | ||
|
|
||
|
روزاي روشن خداحافظ، سرزمین من خداحافظ
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط تروسکه در 13:19 | ||
|
|
||
|
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط تروسکه در 13:19 | ||
|
|
||
|
در این دنیای وانفسای صد چهره چه بیزارم ز خود یارب
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط تروسکه در 22:59 | ||
|
|
||
|
کلاغ جان… قصه من به سر رسید… سوار شو… تو را هم تا خانه‌ات می رسانم
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط تروسکه در 21:34 | ||
|
|
||
|
من مرده ام … به نسیم خاطره ای ، گاهی تکانی می خورم … همین
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط تروسکه در 21:29 | ||
|
|
||
|
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط تروسکه در 21:19 | ||
|
|
||
|
توی دنیایی که قلبا هر کدوم یه جا اسیرن
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط تروسکه در 21:19 | ||
|
|
||
|
درد دل زن ایرانی با مرد هموطنش"
پیاده از کنارت گذشتم، گفتی: "قیمتت چنده خوشگله؟" سواره از کنارت گذشتم، گفتی: "برو پشت ماشین لباسشویی بنشین!" در صف نان، نوبتم را گرفتی چون صدایت بلندتر بود! در صف فروشگاه نوبتم را گرفتی چون قدت بلندتر بود! زیرباران منتظر تاکسی بودم، مرا هل دادی و خودت سوار شدی! در تاکسی خودت را به خواب زدی تا سر هر پیچ وزنت را بیندازی روی من! در اتوبوس خودت را به خواب زدی تا مجبور نشوی جایت را به من تعارف کنی! در سینما نیکی کریمی موقع زایمان فریاد کشید و تو پشت سر من بلندگفتی: "زهر مار!" در خیابان دعوایت شد و تمام ناسزاهایت فحش خواهر و مادر بود! در پارک، به خاطر حضور تو نتوانستم پاهایم را دراز کنم! نتوانستم به استادیوم بیایم، چون تو شعارهای آب نکشیده میدادی! من باید پوشیده باشم تا تو دینت را حفظ کنی! مرا ارشاد می کنند تا تو ارشاد شوی! تو ازدواج نکردی و به من گفتی زن گرفتن حماقت است! من ازدواج نکردم و به من گفتی ترشیده ام! عاشق که شدی مرا به زنجیر انحصارطلبی کشیدی! عاشق که شدم گفتی مادرت باید مرا بپسندد! من باید لباس هایت را بشویم و اطو بزنم تا به تو بگویند خوش تیپ! من باید غذا بپزم و به بچه ها برسم تا به تو بگویند آقای دکتر! وقتی گفتم پوشک بچه را عوض کن، گفتی بچه مال مادر است. 
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط تروسکه در 13:47 | ||
|
|
||
|
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط تروسکه در 13:39 | ||
|
|
||
|
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط تروسکه در 13:36 | ||
|
|
||
|
تو كجايي سهراب؟! دل ها را گِل كردند.چشم ها را بستند و با دل چه كردند؟! صبر كن سهراب قايقت جا دارد؟ منم از همهمه ي اهل زمين دلگيرم
!!
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط تروسکه در 13:26 | ||
|
|
||
|
       
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط تروسکه در 13:22 | ||
|
|
||
![[تصویر: fn3mphtoxoiad2cv5fuq.jpg]](http://upload.dl.nightdownload.com/images/fn3mphtoxoiad2cv5fuq.jpg)
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط تروسکه در 13:19 | ||
|
|
||
|
من از لب تو منتظر یه حرف تازه ام تا قشنگترین قصه عالم رو بسازم من از لب تو منتظر یه حرف تازه ام تا قشنگترین قصه عالم رو بسازم تو معنی بهترین کلامی مفهوم تمام شعرهامی منظور و مراد هر پیامی تو قبله هر امیدواری تو مظهر فخر هر تباری برتر ز لطافت بهاری من از لب تو منتظر یه حرف تازه ام تا قشنگترین قصه عالم رو بسازم تو رئوفی تو شریفی تو به حرمت سکوتی تو عزیزترین عزیزی تو به عمق ملکوتی تو رئوفی تو شریفی تو به حرمت سکوتی تو عزیزترین عزیزی تو به عمق ملکوتی من از لب تو منتظر یه حرف تازه ام تا قشنگترین قصه عالم رو بسازم تو معنی بهترین کلامی مفهوم تمام شعرهامی منظور و مراد هر پیامی تو قبله هر امیدواری تو مظهر فخر هر تباری برتر ز لطافت بهاری من از لب تو منتظر یه حرف تازه ام تا قشنگترین قصه عالم رو بسازم من از لب تو منتظر یه حرف تازه ام تا قشنگترین قصه عالم رو بسازم 
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط تروسکه در 13:17 | ||
|
|
||
|
روزگار نخواست که آروم بگیرم .............. غم دل نذاشت که سامون بگیرم حقم این نبود که ویرونه بشم ............ این خزون نذاشت ٬ که با اون بمیرم دلم و چه بی دریغ دادی به باد ................ حیف این بهار ، نشد جون بگیرم رهگذر به بغض سنگینم نخند ............ من تو این شبای بی جون ٬ میمیرم شاید این سهم منه، از روزگار ................. که دارم غمگین و آروم میمیرم روزگار نخواست که من جون بگیرم ............. روزگار نخواست که آروم بگیرم
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط تروسکه در 13:16 | ||
|
|
||
|
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط تروسکه در 13:14 | ||
|
|
||
|
دعا می کنم که هیچگاه چشمهای زیبای تو را
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط تروسکه در 13:13 | ||
|
|
||
|
تو روزگار رفته ببین چی سهم ما شد از عاشقی تباهی از زندگی مصیبت از دوستی شکستو از سادگی خیانت
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط تروسکه در 13:12 | ||
|
|
||
|
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط تروسکه در 13:8 | ||
|
|
||
|
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط تروسکه در 12:29 | ||
|
|
||
|
تا حالا اینجوریشو دیده بودید
 
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط تروسکه در 15:22 | ||
|
|
||
|
دست خودت نیست
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط تروسکه در 15:33 | ||
|
|
||
|
عجب بچه شیطونی هست این یکی ...!
بچه شیطون که میگن اینه..... البته همه پسر ها اینجورین ها ............ 
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط تروسکه در 13:18 | ||
|
|
||
|
تصویرها را یکی یکی ببیند و بخوانید تا پیام زیبا و پرمعنی را بگیرید
درد (سختی) را قبول کنید، آینده پرثمر خواهد بود
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط تروسکه در 13:16 | ||
|
|
||
|
درد دل زن ایرانی با مرد هموطنش"
پیاده از کنارت گذشتم، گفتی: "قیمتت چنده خوشگله؟" سواره از کنارت گذشتم، گفتی: "برو پشت ماشین لباسشویی بنشین!" در صف نان، نوبتم را گرفتی چون صدایت بلندتر بود! در صف فروشگاه نوبتم را گرفتی چون قدت بلندتر بود! زیرباران منتظر تاکسی بودم، مرا هل دادی و خودت سوار شدی! در تاکسی خودت را به خواب زدی تا سر هر پیچ وزنت را بیندازی روی من! در اتوبوس خودت را به خواب زدی تا مجبور نشوی جایت را به من تعارف کنی! در سینما نیکی کریمی موقع زایمان فریاد کشید و تو پشت سر من بلندگفتی: "زهر مار!" در خیابان دعوایت شد و تمام ناسزاهایت فحش خواهر و مادر بود! در پارک، به خاطر حضور تو نتوانستم پاهایم را دراز کنم! نتوانستم به استادیوم بیایم، چون تو شعارهای آب نکشیده میدادی! من باید پوشیده باشم تا تو دینت را حفظ کنی! مرا ارشاد می کنند تا تو ارشاد شوی! تو ازدواج نکردی و به من گفتی زن گرفتن حماقت است! من ازدواج نکردم و به من گفتی ترشیده ام! عاشق که شدی مرا به زنجیر انحصارطلبی کشیدی! عاشق که شدم گفتی مادرت باید مرا بپسندد! من باید لباس هایت را بشویم و اطو بزنم تا به تو بگویند خوش تیپ! من باید غذا بپزم و به بچه ها برسم تا به تو بگویند آقای دکتر! وقتی گفتم پوشک بچه را عوض کن، گفتی بچه مال مادر ا 
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط تروسکه در 9:25 | ||
|
|
||
|
ز زن بودنم ... حالم به هم مي خورد از زن بودنم از زندگي در كنار مرداني كه نامردند تو بايد خودت را پاك نگه داري و آلوده ي هوس نشوي چون اين حق مرد زندگيت است كه زنش پاك باشد/ تو بايد باكره باشي براي مردي كه بيش از تو بارها و بارها پرده دري كرده است. تو بايد درست لباس بپوشي و كم آرايش كني و اصلا ادكلن نزني چون مردي كه در خيابان از كنارت رد مي شود به گناه مي افتد تو بايد زير دست مامور گشت ارشاد كتك بخوري و فحش بشنوي چون حجابت ممكن است قلب مردها را به لرزه بندازد تو بايد در تاكسي خودت را جمع كني كه مردي كه كنارت نشسته است آزاد باشد تو بايد پشت دوربرگردان منتظرباشي چون راننده لاين روبه رو مرد است و به تو اجازه عبور نمي دهد گاهي وقت ها در خلوتم فكر مي كنم خداهم مرد است وگرنه چرا بايد ديه زن نصف ديه مرد باشد وگرنه چرا بايد مرد بتواند در دادگاه به عنوان شاهد حضور داشته باشد و زن نه حالم به هم مي خورد از زن بودنم از زندگي در كنار مرداني كه از كل وجود پاك يك زن فقط قوس ها و برآمدگي هاي بدنش را مي بينند آن هم براي لذتي چند دقيقه اي از زندگي در كنار مرداني كه تا وقتي همبسترشان هستي تو را مي خواهند و بعد از آن هيچ از مرداني كه موقع بوسه هاي عاشقانه شبانه شان مي شوي بهترين زن اين كره خاكي و فردا صبح تو لجبازترين و بدترين زني هستي كه او تا به حال ديده است حالم به هم مي خورد از زتدگي در جامعه اي كه مردانش به تو مي گويند "من به تو اعتماد كامل دارم ولي به مردهاي ديگر نه" و نتيجه مي شود اينكه تو بايد حبس در خانه بماني چون شوهرت به مردها اعتماد ندارد حالم به هم مي خورد از مرداني كه براي زن و دختر و خواهر و مادرشان غيرت دارند و وقتي به دختر همسايه و همكار زن و همكلاسيشان مي رسند ميشوند روشنفكرترين مرد دنيا چه قدر از زن بودنم متنفر مي شوم وقتي نمي توانم كوچك ترين كارهايي را كه حقم است را انجام دهم به حكم اينكه مردي بر سر راهم قرار دارد تو باكره باش، تو پاك باش، تو حجاب داشته باش، تو هر حرفي را نزن، تو هر لباسي را نپوش، تو هرجايي نرو، تو نخند، نشين، نگو، نرو و.............. براي مردي كه آزاد است چه قبل از ازدواجش چه بعد از ازدواجش با 101زن ديگر باشد، براي مردي كه مي تواند بگويد، بخندد، حرف بزند و زندگي كند
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط تروسکه در 9:5 | ||
|
|
||
|
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط تروسکه در 22:29 | ||
اما بازم برگشتم